و آن گاه که درد، رنج و نا امیدی بر شما مستولی می شود که بهترین خواسته تان از خداوند آرزوی مرگ است. در واقع شما به نقطه ای رسیده اید که تمام کائنات خودشان را محیا ساخته اند تا شما را در آغوش گرمشان بفشارند و در خود حل کنند.
این جایگاه آنقدر گرانقیمت است که با هیچ چیزی نمی توان آن را مقیاس کرد، در واقع “سرآغازی است بر زندگی ماندگار”. آن زمانی که، واقعیت ها بر انسان پوشیده است و از همه پیرامون ناامید می شود یعنی احساس اینکه دیگر کسی درد او را نمی فهمد و کسی نمی تواند به او کمک کند؛ همیشه تنهایی وانزوا را به با هم بودن ترجیح می دهد و هرکاری انجام می دهد با شکست مواجه می شود.
تمام نشانه هایی از مرگ برای شخص احیا گردیده است. این مرگ نه به این معنی که کوچ از دنیا را به دنبال داشته باشد، بلکه به این معنی است که شما تمام و کمال از همه داشته های تان استفاده کرده ایدو با هر دانش و علمی که داشته اید نتوانسته اید از زندگی شاد برخوردار شوید و حال وقت آن فرارسیده است که علم را به عمل تبدیل نموده و از ظاهر به باطن سفر کنید.
سفر باطنی سفری ناشناخته ولی پر رمز و راز است که در آن انسان به رشد معنوی نایل می گردد، درست است که انگیزه هر رشدی حتما نباید درد و ناراحتی باشد. ولی اگر شما از سر درد، رنج و بیماری به این نقطه رسیده اید این نعمت بر شما مبارک باد.
شروع این سفر به مرگ ارادی نیاز دارد، آن جاست که می پذیرید که با واقعیت همانگونه که هست روبرو شوید. وقتی دیگران را سرزنش می کنیم، انتظارات خیلی زیادی از خانواده، دوستان و روسای جامعه خود داریم. خود را با دیگران مقایسه می کنیم، در چنین حالتی رابطه شما با اطرافیان و اطرافیانتان با شما قطع می شود. از برخی جهات شبیه انسانی است که به خواب عمیق فرورفته و از دنیای بیداری جدا شده است.
این مرحله از نگاه من یعنی قطع کامل ارتباط با روح و به دام افتادن در تله های مرگبار ذهن که همه چیز را امتحان کرده و هیچ جواب درستی دریافت نکرده و دنیا را برای خود تمام شده می بیند.
عموما خواسته ها برگرفته از خواهش های نفسانی است و تمکین شهوات که هر چه بیشتر بر آورده می کنید باز هم طلب کرده و همیشه عاقبتی تلخ و دردناک را تجربه خواهید کرد. هرچند شاید این کلمات نمکی بر زخم خواننده باشد ولی گاه آن رسیده است که شما هر چند که تمایل و آمادگی آن را نداشته باشید ولی بایستی در قید حیات، مرگ را تجربه کنید.
به فرموده حضرت رسول اکرم(ص): (“موتو قبل ان تموتوا”. “قبل از آنکه مرگ به سراغ تان آید، بمیرید”.)
( “کسی که یک بار مرگ را تجربه نکند، مفهوم درستی از زندگی را نخواهد یافت”.)
این مرگ به قول مولانا: نه چنان مرگی که در گوری روی مرگ تبدیلی که در نوری روی
هیچ آدم زنده ای از اسارت لذت نمی برد کافی است بدانیدکه این اسارت یعنی اینکه کیفیت زندگی، بیماری و حال شما به رفتار دیگران گره خورده باشد یعنی احساسات شما با حرکات دیگران خوب یا بد منفی یا مثبت شود این یعنی اسارت.