1. چرکی شدن ( ایجاد زخم ها)

ایجاد زخم یعنی قسمت عمده ای از سلول ها و ساختمان بافت ها مصدوم شده است. اندام های بدن در اثر ناتوانی و ضعف تجزیه می شوند و تحلیل می روند، زیرا مدام در یک حالت مسموم به سر می برند. وقتی که بافتی منهدم شد و دیگر کار نکرد یک حفره یا فضای خالی از خود به جای می گذارد، مثل زخمی که روی لب ها به وجود می آید. زخم ها در نقاط مختلف بدن ایجاد می شوند. این زخم ها معمولا با درد همراه هستند، زیرا درقسمت زخم شده سلول های عصبی باز وعصب ها نیز دچار صدمه می شوند. در این نقطه زخم شده، بدن مقدار زیادی مواد سمی برای نجات خود انبار کرده است که چون به صورت اصولی پاکسازی و دفع نشده، حال به جراحت و زخم تبدیل شده اند. اگر درجه مسمومیت کم یا علت بروز این گونه زخم ها از میان برداشته شود، بدن دوباره آن ها را مرمت و ترمیم می کند. این گونه ترمیم را می توان با وصله کردن یک شلوار پاره مقایسه کرد و این وصله کاری را می توان سفت و سخت شدن نامید.

6.سخت شدن

این مرحله زمانی است که یک بافت سفت و سخت می شود و بدن در قسمت های زخم شده گودال یا حفره موجود را با سلول های جدید سخت و تراز با سلول های اولیه خود می سازد. وقتی که یک زخم خوب می شود، جای آن به صورت مشخص مشهود است که این یک نوع سخت شدن است. در این مرحله از بیماری، بدن سعی می کند مقداری از سمی که سلامتی اش را مورد تهدید قرار داده است، در بسته های کپسول مانند متراکم و انبار کندو روی آن ها را با بافتی سخت بپوشاند. با این تدابیر بدن مواد سمی را جدا کرده و به شکل غده در گوشه ای انبار می کند. اما در واقع سرطانی در کار نیست! سخت کردن مرحله آخری است که در آن بدن هر وقت که بخواهد می تواند در انبارهای خود دوباره پاکسازی کند. یعنی اینکه بدن تمام کنترل خود را روی مواد ذخیره شده اش متمرکز می کند. مادامی که شخص زندگی بیمارکننده خود را تغییر ندهد و همچنان آن را ادامه دهد! آن وقت است که بدن کنترل خود را روی مواد ذخیره شده نیز از دست می دهد و سلول های مزاحم، انگل وار به مواد غذایی سلول های دیگر که به  وسیله سیستم لنفاوی برای تغذیه آن ها آورده می شود، دست درازی کرده، می خورند و آشغال تولید می کنند و به بدن و اینکه چه بر سرش می آید، کاری ندارند.

این خاصیت سلول های انگلی است!  این سلول های انگلی که دیگر به عضوی تعلق ندارند تا وظیفه خاصی را انجام دهند، فقط می بلعند و آشغال تولید می کنند. آن ها زمانی جزو اندام یا عضوی بودند ولی حالا دیگر با مواد سمی مسموم شده و به سلول هایی تبدیل گشته اند که هر چیزی می توانند باشند، غیر از هرآنچه در اول بوده اند. بی ریشه و معلق! وقتی این سلول ها بیش از حد از کنترل بدن خارج شدند، آن وقت است که صحبت از سرطان به میان می آید.

7.سرطان

آخرین مرحله یک بیماری است که متاسفانه در بیشتر مواقع کشنده است. به ویژه وقتی که علت به وجود آورنده آن کشف نشود و روش زندگی بیمار کننده همچنان ادامه یابد! کشف علت و اتخاذ زندگی بهتر می تواند این حالت را در موقعیت ساکن نگه دارد و در بیشتر مواقع این موقعیت را به بدن بدهد که دوباره خود را تغذیه و با انرژی حیات بخش پر کند، تا جایی که سلول های سرطانی منهدم شوند. سلول های سرطانی در محیطی جدال آمیز زندگی می کنند اما تا وقتی که مواد مورد نیازشان به آن ها می رسد، خیلی سریع خود را تکثیر می کنند. سلول هایی که کنترل نشده زندگی می کنند و خیلی ابتدایی هستند. مراحل یک بیماری در نوع خود بسیار متفاوت است اما حد آن ها کم و بیش ارادی می باشد.

مشکل می توان بیماری ها را در زیر یک مقوله جمع آوری کرد. بیشتر مردم سوال می کنند که چه زمانی مرحله سرطان شروع می شود؟ نظر بنده این است که با اولین سرماخوردگی یا ایجاد یک لک روی پوست در زمان طفولیت، نمایان شده است.

وقتی که بچه در اثر یک ناراحتی جسمی می نالد، ابتدای یک بحران در تمام بدن است که با عوارض متفاوتی ظاهر می شود که همگی دال بر وجود نقص در تمام ارگانیسم است. پدیده زندگی روندی است که مقیاس های استوار و ثابتی از مجموعه قوانین را در بردارد که از اولین لحظه تا آخرین لحظه بدن را شامل می شود. وقتی که در این قوانین دست برده شود، خواه ناخواه، قانون در قانون می شود و بی قانونی و هرج و مرج به وجود می آید و بدن از مسیر اصلی دور می شود وطبق قوانین طبیعی خود کار نمی کند. این بی نظمی ها راما به عنوان بیماری می شناسیم و اسم هایی را نیز به آن ها می دهیم.

84 بازدید

فروشگاه کتاب

blank
فهرست